Web Analytics Made Easy - Statcounter

نظام جمهوری اسلامی به عنوان مدلی جدید از حکومتداری و شیوه ای نوین برای اداره جامعه در عصر جدید و دوران پس از رنسانس شباهتی با هیچ کدام از مدلهای حکومتی در اصل خود ندارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نافع؛ این نظام نوپا که تنها پس از چند ماه از پیروزی انقلاب اسلامی ودر حالی که اغلب سیاسون بر برگزاری رفراندوم در تاریخ و زمان دیگری تاکید داشتند با تاکید و اصرار رهبر انقلاب امام خمینی به همه پرسی گذارده میشود تا یکی از سریعترین انتخاباتها و همه پرسی ها پس از تغییر نظام سیاسی در جهان و شاید بی نظیرترین آن برگزار شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مدل حکومتی که نظام جمهوری اسلامی بر پایه آن ایجاد شده است بر اساس دو رکت اساسی جمهوریت و اسلامیت ایجاد گردیده و تاکنون مورد بحث و برسی های فراوان در این خصوص قرار گرفته است.

این نوع حکومت از ان جهت که پس از حکومت پیامبر و دولت امیرالمومنین نخستین حکومت بر اساس شریعت و دین اسلام ایجاد شده است همواره مورد تبادل نظرهای جدی بوده است.

مشارکت حداکثری مردم همراه با محتوای دینی مولفه هایی است که این نظام سیاسی با خود یدک میکشد و تاکید رهبران ان بر این است که در جمهوری اسلامی یا همان مردم سالاری دینی حضور مردم برای اجرای اراده ی خداوند بر روی زمین و اجرای احکام الهی است.

در این زمینه به بررسی آراء و اندیشه های امام ره ،رهبر انقلاب و متفکران برجسته انقلابی در تشریح همراهی مردم سالاری و دین و ایجاد جمهوری اسلامی پرداخته ایم.

نگاه همه جانبه نگر رهبر کبیر جمهوری اسلامی به شیوه حکومتی جمهوری اسلامی

با مطالعه آثار حضرت امام پی می‌بریم که نظر و آراء ایشان در بابب نظام جمهوری اسلامی دیدگاهی همه جانبه نگر می باشد ، لذا در سخنرانی سال 57 می فرمایند:

«ما که حکومت اسلامى مى‌گوییم، مى‌خواهیم یک حکومتى باشد که هم دلخواه ملت باشد، و هم حکومتى باشد که خداى تبارک و تعالى نسبت به او گاهى بگوید که اینهایى که با تو بیعت کردند با خدا بیعت کردند- انَّما یُبایعُون اللَّه - یک همچو دستى حاکم باشد که بیعت با او بیعت با خدا باشد.. حکومتْ حکومت الهى باشد. ما حکومتى را که مى خواهیم، یک همچو حکومتى مى خواهیم. آرزوى ما این است که یک همچو حکومتى سر کار بیاید که تخلف از قانون الهى نکند... ما یک حکومتى مى خواهیم که قانون باشد، تَبَع قانون باشد نه یک حکومتى که تَبَع شیطان باشد.» (صحیفه امام، ج‏4، ص 460 و 461)

یا این‌که در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، در توضیح ماهیت جمهوری اسلامی بیان می کنند: «ماهیت جمهورى اسلامى این است که با شرایطى که اسلام براى حکومت قرار داده است، با اتکا به آراى عمومى ملت، حکومت تشکیل شده و مجرى احکام اسلام باشد.» (صحیفه امام، ج 4، ص 444)

مجدداً دو ماه بعداز پیروزی انقلاب و استقرار جمهوری اسلامی، در تبیین ماهیت آن می‌فرماید:

«جمهورى اسلامى یعنى رژیم به خواست مردم، و احکامْ احکام اسلام. رژیم به خواست مردم تحقق پیدا کرد و از صد، 99 رأى دادند؛ و الآن رژیم رسمى ما جمهورى اسلامى است. مانده است اینکه احکام، احکام اسلامى بشود. مجردِ بودنِ رژیم اسلامى، این، مقصد نیست. مقصد این است که در حکومت اسلامى اسلام حکومت کند، قانون حکومت کند، اشخاص به رأى خودشان به فکر خودشان حکومت نکنند.» (صحیفه امام، ج 8، ص 281)

در پاسخ به خبرنگار رادیو بی بی سی که سؤال از نوع حکومت آینده ایران می‌کند، پاسخ می دهند:

«حکومت جمهورى اسلامى... جمهورى است براى اینکه به آراى اکثریت مردم متکى است. و اما اسلامى، براى اینکه قانون اساسى اش عبارت است از قانون اسلام. اسلام در همه ابعاد قانون دارد و به همین جهت احتیاج به قوانین دیگرى نداریم. و قانون اساسى فعلى را تصفیه مى کنیم، یعنى نظر مى کنیم، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است، آن را حفظ مى‌کنیم و هر مقدارش که مخالف با قانون اسلام است، آن را حذف خواهیم کرد.» (صحیفه امام، ج 5، ص 170)

در سخنرانی خرداد سال 58 ضمن تأکید بر شکل و قالب نظام، یعنی جمهوری، بر ماهیت و محتوای اسلامی آن نیز تأکید می کنند:

«ما آن‌که مقصدمان است اسلام است. به غیر اسلام نباید فکر کنیم. به غیر قوانین اسلام نباید فکر کنیم. مقصود ما این است که هر جاى این مملکت برویم اسلام را ببینیم. این طور نباشد که رأى بدهیم به جمهورى اسلامى، لکن هر جا برویم از اسلام خبرى نباشد. جمهورى اسلامى معنایش این است که یک جمهورى باشد که قوانینش همان قوانین اسلام باشد. تمام قوانینى که غیر از قانون اسلام است قانون نیست؛ مورد رضاى ما و ملت ما نیست. ملت ما که به خیابان‌ها ریختند، به پشت بامها رفتند، شب و روز زحمت کشیدند، جوان‌هایشان را دادند، خون‌شان را دادند، این براى اسلام بود. اگر اسلام نبود، همچو کارى نمى کردند.» (صحیفه امام، ج 8، ص 201)

حضرت امام ماهیت جمهوری اسلامی را احکام و اصول اسلام و آموزه‌های قرآنی می‌دانند. جمهوری را شکل و قالب و روح و محتوای آن را اسلام! اما اسلام ناب، نه اسلام تحجر و واپسگرا و دگم! اسلامی همه جانبه، نه تک بعدی! اسلامی که به مردم و آراء آنان ارزش قائل است. نه اسلامی که سیاست را به معنای پدر سوختگی (دروغ و ریا و خودکامگی و دیکتاتوری و...) دریافت کرده! اسلامی که عدل و عدالت، آزادی و استقلال، مردم سالاری دینی را مطرح می کند.

جمهوری اسلامی مردم سالاری دینی در بیان آیت الله خامنه ای

حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان یکی از مهمترین مبارزان و اندیشمندان در بین این مبارزان که همواره در خصوص نوع حکومت پس از نظام شاهنشاهی در حال ارائه مدل و مطلب بوده اند و کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» نیز نمونه ای بارز است که ایشان چندین سال پیش از انقلاب برای مدلهای دین اجتماعی و سیاسی در حال ارائه سخنان خود بوده اند.

رهبر انقلاب اسلامی چند سال پس از انقلاب و پیش از منصوب شدن به رهبری نظام اسلامی توسط خبرگان رهبری در مصاحبه در این خصوص مطالب مهمی را بیان میکنند؛

مطلب در باب روز جمهوری اسلامی و روز رفراندم خیلی زیاد است و البته خاطراتی هم از آن روز طبعاً داریم که لابد نمی‌شود همه‌ی آن مطالب را در این گفتار کوتاه آورد به طور خلاصه روز جمهوری اسلامی یک مقطع تاریخی بی‌نظیری در تاریخ کشور ماست، زیرا که برای اولین بار بعد از صدر اسلام و پس از فَترَت کوتاه اولین سالهای فتح ایران به دست مسلمین یعنی که در آن سالهای کوتاه البته حکومتها تا حدود زیادی اسلامی بودند در طول این تاریخ ممتدی که کشور ما داشته، برای اولین بار بعد از آن فَترَت و بعد از آن دوران کوتاه صدر اسلام یک حکومتی اعلان شد، یک نظامی اعلان شد که دارای دو خصوصیت مردمی بودن و الهی بودن هست؛ یعنی جمهوری اسلامی.

اصلاً این خاطره را با هیچ خاطره‌ای در تاریخ کشورمان نمی‌شود مقایسه کرد. نقطه‌ مکمل و متمم انقلاب بیست‌ودو بهمن بود یعنی خلاصه محصول بیست‌ودو بهمن روز جمهوری اسلامی روز دوازدهم فروردین بود.

از یک نظر دیگر هم روز جمهوری اسلامی بسیار مهم است و آن این‌که این اولین نمونه در دنیای امروز هست که با مکتبها، نظامها، سیاستها، دیدگاههای مختلف، شیوه‌های گوناگون حکومت را به مردم دنیا عرضه می‌کند، دارد عرضه می‌شود؛ این اولین نمونه‌ای است که مردم دنیا دارند می‌بینند جمهوری‌های دیگری که اعلان می‌شود جمهوری‌های سوسیالیستی، جمهوری‌های به سبک دموکراسی غربی به انواع واقسامش هیچ کدام چیز جدیدی نیست. اصل جمهوری هم چیز جدیدی نبود اما آن جمهوری‌ای که مبانی و ارزشهای اساسی‌اش و قواعد اصلیش از اسلام گرفته شده این یک چیز بی‌نظیری است.

یک خصوصیت دیگر هم در روز جمهوری اسلامی ما هست و آن این‌که آن روز عید فقط ما مردم ایران نیست، بلکه عید همه‌ کسانی می‌تواند باشد که مسلمانند، یعنی نزدیک به یک میلیارد جمعیت. آنها هم، یعنی ملتهای مسلمان عادت کردند که اسلام را در حال دفاع در موضع انفعال، درحال انزوا ببینند.

آن وقتی که یک ملتی در موضع تهاجم به قدرتهای سلطه‌گر و تهاجم به نظامهای بشری ناقص قرارمی‌گیرد و اعلان یک جمهوری براساس اسلام می‌کند، این برای همه‌ی ملتهای مسلمان مایه‌ی مباهات و سربلندی است. خلاصه خصوصیات گوناگونی در روز جمهوری اسلامی هست.

تشریح ارکان جمهوری اسلامی توسط شهید مظلوم بهشتی

شهید مظلوم دکتر بهشتی به عنوان یکی از مبارزین اصلی و قدیمی و از شاگردان امام خمینی در حوزه و شخصیتی که همواره به دلیل آشنایی خود با غرب و زندگی در المان به عنوان فردی دنیا دیه شناخته میشود در این خصوص و برای ساختار نظریه جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف دارای نظرات مهمی است.

شهید بهشتی آنجا که به معرفی نظام سیاسی جمهوری اسلامی می‌پردازد آن را با نام تشیع راستین می‌خواند و نظیر مرحوم دکتر علی شریعتی این نظام را نظام امت و امامت می‌نامد.

وی تصریح می‌کند این نوع حکومت با هیچ یک از عناوینی که در کتاب‌های حقوق سیاسی یا حقوق اساسی آمده است قابل تطبیق نیست.

وی معتقد است عنوان مناسب این نظام، نظام امت و امامت است لیکن در ابتدای انقلاب چون این عنوان برای توده مردم روشن نبوده است در ابتدا شعار «حکومت اسلامی» را انتخاب کردند و سپس زمانی که مشخص شد این نظام حکومتی رئیس جمهور هم دارد آن وقت شد «جمهوری اسلامی»، ولی نام راستین و کامل آن نظام «امت و امامت»‌ است. (مبانی نظری قانون اساسی 1378 – ص15)

وی در بیان ویژگی‌های چنین نظامی، آن را حکومت حق و عمل می‌داند به نحوی که کارهای اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی آن بر محور حق و عدل استوار باشد و خصلت آن، عدل و انصاف و حمایت از حقوق عامه و حق خدا و خلق خداست (بایدها و نبایدها 1379 ص165).

وی معتقد است در رأس این نظام اصول عقیدتی و عملی اسلام براساس کتاب و سنت حاکم خواهد بود و همه چیز باید از این قله سرازیر شود. در عین حال طبق این اصول عقیدتی و عملی، حاملان مسئولیت و صاحبان اصلی حق در این ایدئولوژی، در این نظام عقیده و عمل «ناس» مردم هستند. (ص16، مبانی نظری قانون اساسی)

وی در همین زمینه تصریح می‌کند «براساس کتاب و سنت، تمام نظر مکتب به عامه مردم است و در میان عامه مردم آنها که بر محور این مکتب جمع می‌شوند و شکل می‌گیرند، از تقدم و اولویت خاص برخوردارند، آنها می‌شوند «امت». وی در عین حال معتقد است «امت» غیر از «ناس» ‌است.

اسلام در خدمت همه ناس است. صلاح همه را می‌خواهد نه فقط صلاح مسلمانان را، نظام اسلامی در دیدگاه شهیدبهشتی به سعادت کل بشر می‌اندیشد ولی در میان ناس و کل بشر آنان که بر پایه اعتقاد به اسلام و التزام به اسلام، یک مجموعه به وجود می‌آورند می‌شوند «امت».

بنابراین برپایه تفکر شهید بهشتی امت از نظر ایدئولوژی اسلامی و مبانی عقیده و عمل اسلام حتماً نیاز به «امامت» دارد. وی می‌گوید: «این امامت تا وقتی در حد پیامبر است، که با نشان ویژه و خاص از جانب خدا آمده، معین می‌شود و گفته می‌شود امامت ابراهیم، امامت موسی، امامت محمد(ص) اینها امام هستند. در دوره پس از پیغمبر(ص) هم امامان معصوم منصوص و منصوب‌اند ولی با اینکه تعیینی است، تحمیلی نیست.»

وی تصریح می‌کند که: «امروز و در این عصر، امامت دیگر تعیینی نیست بلکه شناختنی و پذیرفتنی و انتخابی است.» (ص17 مبانی نظری قانون اساسی)، از نظر وی، رابطه امت و امامت در عصر ما یک رابطه مبتنی‌بر شناختن آگاهانه و نه پذیرفتن از روی تعیین و تحمیل است. وی مثال پذیرفتن مرجع تقلید توسط اشخاص را مثال گویایی در این زمینه می‌داند و می‌گوید: آیا تا به حال شنیده‌اید که مرجع تقلید و رهبری را به مردم تحمیل کرده باشند؟ و بگویند شما مجبورید از او تقلید کنید؟

وی امت و امامت در این نظام را نسبت به یکدیگر مسئول و متعهد می‌داند و تعهد و مسئولیت متقابل را ظرف این رابطه برمی‌خواند و خطبه 207 نهج‌البلاغه در حقوق امام بر امت و حقوق امت برامام را شاهد نظریه خود می‌آورد.

آقای بهشتی نهایتاً شکل‌گیری «مدیریت جامعه» را برپایه امت و امامت می‌داند و بسیار تاکید می‌کند که آنچه در رأس قرار دارد این است ک همه حتی پیامبر(ص) حتی امام(ع) و مرجع تقلید باید مراقب باشند که اصول عقیدتی و عملی اسلام براساس کتاب و سنت مورد خدشه واقع نشود... تخلف نشود.

وی بعثت پیامبران و حرکت امت و امامت را برای تحقق همین اصول عقیدتی و گسترش حق و عدل و پیروزی آن (حق و باطل از دیدگاه قرآن 1378 ص 90 و 91) و اعتلای کلمه اسلام می‌داند و رسالت جمهوری اسلامی را در این راستا اعتلای کلمه الله در جهان برمی‌شمارد و البته تصریح می‌کند به شرط اینکه عمل ما آنقدر وارونه نباشد که مردم دنیا را بیزار کند. (حق و باطل از دیدگاه قرآن – 1378 ص62).

در این مدل نظری، شهید بهشتی معتقد است شکل مدیریت جامعه به طور دقیق و مشخص، پیشنهاد نشده است و در هر زمان و در هر مکان و متناسب با شرایط مختلف می‌تواند اشکال مختلف داشته باشد فقط باید اصول عقیدتی اسلام، کتاب و سنت در آن لحاظ شده باشد و نیز تعیینی و تحمیلی نباشد.

وی به همین دلیل هرگونه نظام پادشاهی اسلامی را امکان‌پذیر نمی‌داند و علت این امر را وجود «تعیین و تحمیل» در این نظام می‌داند. (مبانی نظری قانون اساسی 1378 ص 20) بنابراین براساس این مبانی نظری، در قانون اساسی، متناسب با شرایط ایران و در یک مقطع زمانی مهم شکلی پیشنهاد شده است که عبارت است از:

1 – رئیس جمهوری منتخب مستقیم مردم یعنی در رابطه با امت
2 – مجلس شورای اسلامی و شوراهای دیگر در رابطه با امت
3 – دستگاه قضایی، انتخاب امت اما از طریق امامت و رهبری

از این سه رکن دولت به وجود می‌آید که منتخب غیرمستقیم مردم است به نحوی که از دو طریق به امت مربوط می‌شود، از طریق «رئیس جمهوری» و از طریق «تایید توسط مجلس شورای اسلامی».

شهید بهشتی کارایی این مدل را به استقرار نهادهای نظارتی به عنوان مکمل نهادهای فوق‌الذکر می‌داند و نظارت را مشتمل بر:

الف - نظارت رئیس جمهوری که محدود ولی مهم است.
ب – نظارت شوراها یعنی مجلس شورای اسلامی و سایر شوراها که وی این نظارت را مفصل و گسترده می‌خواند.
ج – شورای نگهبان که انطباق قوانین با شرع و قانون اساسی را کنترل می‌کند.
د – نظارت «رهبری»
و – نظارت قوه قضاییه که از طریق «سازمان بازرسی کل کشور» ‌اعمال می‌شود.

شهید بهشتی قانون اساسی را به منزله دستگاه گردش خون سیستم سیاسی جمهوری اسلامی می‌داند و معتقد است اگر گردش خون سالم نگهداشته شود، یکایک سلولها درست تغذیه می‌کنند وی همچنین معتقد است کارکرد قوی و مطلوب نظام قانون اساسی، چنان عمل خواهد کرد که احدی هوس دیکتاتوری و حق‌کشی و تجاوز را به خود راه ندهد.

وی البته کارکرد بهینه قانون اساسی را منوط به این می‌داند که مردم خودآگاهی و فداکاری و از خود گذشتگی و حضور آگاهانه و متعهدانه خود را حفظ کنند و معتقد است تجربه گذشته ملت آگاه و به پاخاسته شأن نشان دهنده تشخیص قوی و درک جامع مردم از زمان بوده و مردم این به خوبی نشان داده‌اند که آگاهانه و هوشیارانه عمل می‌کنند.

وی در عین حال معتقد به حضور و مشارکت مردمی در همه امور است آنچه امروزه به عنوان community participation و تحت عنوان مشارکت مردم در نظارت اجتماعی و با عنوان رویکردهای جامع محور initiations.Community based مطرح و شاید مهم‌ترین پارادایم مدیریت توسعه در جهان تلقی می‌شود.

وی تصریح می‌کند هر فرد باید به آنچه در پیرامونش می‌گذرد با دقت بنگرد و اگر چیزی به نظرش می‌رسد بگوید، افشاگری کند، تذکر بدهد و برای اجرا مقامات مسئول اطلاع بدهد. وی برهمین اساس دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی را در سراسر ایران گسترده می‌داند و معتقد است همه باید نقش دستگاه اطلاعاتی را در ایران ایفا کنند و این را آن نظارتی می‌داند که مرز ندارد.

وی البته این نظارت را از دخالت تفکیک می‌کند و حیطه نظارت عمومی را اطلاع دادن به مسئول مربوطه می‌داند و قائل به این است که اگر در جامعه‌ای عادت شد که اگر کسی کار را انجام نمی‌دهد 15-10 نفر به او بگویند چرا کارت را خوب انجام نمی‌دهی، خیلی از مشکلات حل می‌شود.

چنانچه ذکر شد این رویکرد امروزه حتی در مسایل امنیتی در جهان تجربه شده وNeighborhood watching و Community based security در بسیاری از کشورها تجربه شده و علاقه‌مندان به عنوان نمونه می‌توانند به سایت www.ccp.edu که نمونه‌های کاربردی این پارادایم را عرضه می‌کند مراجعه نمایند.

وی همچنین بر ضرورت وجود شرط عدل و تقوی در امام و رئیس جمهوری تاکید می‌نماید و نقش مرجعیت را به خصوص برای نجات از بحران‌هایی که در اثر وسوسه افکندن دشمنان و یا مومنان جاهل در جامعه به وجود می‌آید ضروری می‌داند (تربیت اسلامی، نقش آزادی در تربیت کودکان 1381 ص 120) و معتقد است کسانی که می‌خواهند رهبر یا عضو شورای رهبری یا رئیس جمهوری باشند باید انسان‌های آگاه به اسلام، متعهد در برابر اسلام، عادل و با تقوی باشند و البته تصریح می‌نماید که اگر این صفات در قانون اساسی در مورد سایر مقامات، تصریح نشده است برای این است که سایر قوانین آن را معین کنند والا این شرایط به درجات مختلف در هر کسی که مسئولیتی در باره این ملت به عهده می‌گیرد نظیر نخست‌وزیر، وزرا، معاونین وزرا، مدیران کل، فرماندهان و... معتبر خواهد بود (مبانی نظری قانونی اساسی 1378 ص 25).

شهید بهشتی زیربنای فکری نظام اجتماعی جمهوری اسلامی را انقلاب آفرین و حرکت آفرین اسلام توحید اسلام قسط و عدل اجتماعی. اسلام انسان متعالی و اسلام انسان رهانیده شده از نیهیلیسم می‌داند.

وی تبلور این حکومت را در شعار استقلال آزادی و جمهوری اسلامی تلقی می‌کند و سه زیربنا را برای این حکومت برمی‌شمارد:
1- زیربنای اسلامیت و جمهوریت
2- زیربنای فراهم کردن زمینه اجتماعی برای تکامل انسان و رشد و حرکت وی به سوی کمال الهی و تحقق «کمال دوستی فطری» و «گرایش به سوی کمال مطلق» (خدا از دیدگاه قرآن ص 58) که انسان‌ها در عالم «ذر» (قرآن کریم، سوره اعراف آیه 172) پیمان الهی خود را با خالق هستی تحکیم کرده‌اند. (خدا از دیدگاه قرآن ص 52). دراین زمینه وی:

الف) توجه نظام به کرامت انسان و روح‌الهی وی- جلوگیری از سقوط انسان به نیهیلیسم و پوچ‌گرایی- ماتریالیسم و دنیاپرستی
ب) اهتمام به استقلال و آزادی‌های فردی و اجتماعی انسان و جلوگیری از اسارت انسان در چنگال استبداد داخلی و فردی و گروهی و طبقه‌ای یا استعمار خارجی
ج) اهتمام به آزادی و انتخاب‌گری انسان به نحوی که شیوه زندگی خود و حتی راه «صلاح» و «فساد» خود را خود انتخاب کند و در عین حال مبارزه با شرایطی که ضربات تازیانه تبلیغات شهوت‌انگیز و نیز فقر و ناداری و ضربات مهلک اقتصادی، انتخابگری او را سلب می‌کند(بایدها و نبایدها ص 179 و 180).

و براین اساس جلوگیری از استثمار انسان به دست سرمایه‌داری داخلی یا خارجی و کاپیتالیسم فردی طبقه‌ای یا دولتی و مبارزه با هرگونه تبعیض طبقاتی و گروهی و ناسیونالیستی (مبانی نظری قانون اساسی ص 43) را ضروریات غیرقابل اجتناب برای فراهم شدن زمینه حرکت انسان به سوی کمال الهی می‌داند.

3- زیربنای سوم: وی شروط عملی به وجود آمدن این محیط را به شرح زیر طبقه‌بندی می‌نماید:

الف- دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود و اداره نظام توسط خود مردم
ب- استقرار مدیریتی منظم دارای همبستگی و انضباط و در عین حال تمرکز زدایی شد
ج- اداره امور توسط مدیریتی که انقلاب اسلامی ملت ایران را درک کرده و به آن وفادار باشد- توانایی انجام کار داشته و مورد اعتماد مردم باشد.

وی بنابه دلایل فوق نظام جمهوری اسلامی را متفاوت از نظام‌های ناسیونالیستی می‌داند و در عین حال مبارزات و کوشش‌ها و خدمت‌هایی را که عناصر ملی در سالهای قبل متحمل شده‌اند را فاقد ارزش تلقی نمی‌نماید بلکه ضمن احترام به آن مبارزات تز و محتوای تئوریک آنها را برای ملت ناقص و ناکافی می‌داند و این که انقلاب اسلامی در فراخنای جهان به مردم زمین از کران تا کران می‌اندیشد را اندیشه‌ای برتر از تفکر محدود ناسیونالیستی می‌داند. وی تفکر انقلاب اسلامی را اومانیستی‌تر، مردم دوستانه‌تر، مترقیانه‌تر از چهارچوب‌های تنگ ناسیونالیستی می‌داند و معتقد است حتی آنچه وحدت ملی ما را تضمین می‌کند تعلق گسترده همه اقوام ایرانی به پیکره وسیع و بزرگ جهان اسلام است. (مبانی نظری قانون اساسی 1378 ص 45-41)

شهید مرتضی مطهری نیز به عنوان برجسته ترین شاگردان امام ره و فیلسوف بزرگ در دوران معصار در مدت کوتاه زندگی خود پس از انقلاب بخش قابل توجهی از زمان حیات پس از انقلاب خویش را به تبیین اندیشه های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قرار دادند که در ادامه بخشهایی از ان می آید.

بیان اسلامیت و جمهوریت در مبانی سیاسی و فلسفی توسط فیلسوف بزرگ مطهری

شهید مرتضی مطهری که از ایدئولوگ ها و تئوریسین های درجه اول این انقلاب بودند . از همان آغازین نظریه فوق به تحلیل آن و پاسخ شبهات پرداختند که درزیراشاره می شود .

جمهوریت :

قید جمهوری نقش مردم و دموکراسی را معتبر و دخیل می داند و بر این نکته تاکید می کند که شکل حکومت و حاکم آن می بایست توسط جمهور و اکثریت مردم به صورت موقت تعیین و انتخاب شود . این دو ویژگی یعنی انتخاب حاکم و موقتی بودن آن ، منطبق برنظام های دموکراسی جهان است.

شهید مطهری با برشمردن انواع حکومت ها ، مانند موروثی ، اریستوکراسی ، درتبیین جمهوریت می گوید :

« یکی ازآنها هم حکومت عامه مردم است ، یعنی حکومتی که حق انتخاب حاکم با همه مردم است قطع نظر ازاین که مرد هستند یا زن ، سفید هستند یا سیاه ودارای هر فکر و هر عقیده ای هستند ، فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی درآن معتبر است ونه چیزدیگر . به علاوه این حکومت ، حکومت موقت است یعنی هرچند سال یک بار باید تجدید شود یعنی مردم حق تجدید نظر دارند که بخواهند آن حاکم را برای بار دوم و احیاناً برای بار سوم یا چهارم ( اگر قانون اساسی شان اجازه بدهد ) انتخاب کنند یا شخص دیگری را که از او بهترمی دانند . » (مطهری ، 1387 ، ص 254 )

قید جمهوری نقش مردم و دموکراسی را معتبر و دخیل می داند و بر این نکته تاکید می کند که شکل حکومت و حاکم آن می بایست توسط جمهور و اکثریت مردم به صورت موقت تعیین و انتخاب شود

درادامه شهید مطهری درباره حق حاکمیت مردم و توجه به مسئله جمهوری در نظریه جمهوری اسلامی بیان می دارند که :

« مسئله جمهوری مربوط به شکل حکومت است که البته مستلزم نوعی دموکراسی است یعنی مردم حق حاکمیت دارند . حق حاکمیت به معنی این است که مردم حق دارند که سرنوشت خودشان را خودشان در دست بگیرند و این ملازم با این نیست که مردم خودشان را از گرایش به یک مکتب و ایدئولوژی و از التزام و تعهد به یک مکتب معاف بشمارند .» ( همان ، ص 255 )

اسلامیت :

قید اسلامی قانون اساسی و محتوای حکومت را تعیین می کند و بر این نکته تاکید می کند که حکومت منتخب مردمی یعنی جمهوری می بایست درچارچوب احکام واصول اسلام حرکت کند و از آن تخلف نکند . به بیان دیگر قید اسلامی نه قید تاکیدی که قید تغییری و تخصیص است که مانند فصل در تعریفات جنس را مقید می کند ودرتعریف فوق درجهت حکومت عامه مردم را تعیین می کند .

شهید مطهری دراین مورد می نویسند :

« واما کلمه اسلامی محتوای این حکومت را بیان می کند ، یعنی پیشنهاد می شود که این حکومت با اصول و مقررات اسلامی اداره شود ودرمداراصول اسلامی حرکت کند ، چون می دانیم که اسلام به عنوان یک دین درعین حال یک مکتب و ایدئولوژی است و طرحی است برای همه شئون زندگی بشر.» ( همان ، ص 254 ) .

پرچمدار فلسفه صدرایی از مبانی حکومت داری در اسلام می گوید

علامه طبابایی به عنوان مهمترین فیلسوق صدرایی در دوران معاصر و از شاگردان برجسته آیت الله بروجردی که به علت تسلط فراوانشان بر روی مباحث فلسفی همواره مورد پرسش بزرگان اندیشه بوده اند نیز در خصوص مدل حکومتی جمهوری اسلامی نکات بسیار مهمی را بیان کرده است.

اول علامه طباطبائی و حکومت اسلامی :

علامه طباطبائی با اشاره به آیاتی که متضمن تکالیف اجتماعی و لزوم اقامه عبادات از سوی مردم است معتقدند که چون افراد در پیدایش اجتماع اثر تکوینی دارند برای اداره آن نیز حق دخالت داشته و خداوند آن اثر تکوینی را در مقام تشریع ضایع نگذارده است.ایشان در این زمینه بحث مبسوطی ارائه نموده و به اکثر آیات مورد استدلال اشاره کرده است وی می نویسد: « نکته‏ای که لازم است در اینجا مورد توجه قرار گیرد این است که عموم آیاتی که متضمن لزوم اقامه عبادات و انجام حج و اجرای حدود و قصاص و نظایر اینها است روی سخن خود را تنها به پیغمبر ننموده بلکه تمام مؤمنین را مخاطب قرار داده و اجرای این امور را از همه آنان خواسته است.

مجموع این آیات چنین استفاده می‏شود که دین یک روش اجتماعی است که خداوند آن را بر عهده مردم قرار داده است و خدا راضی به کفر بندگان خویش نیست، و چنین خواسته است که افراد همه با هم و به طور دسته جمعی اقامه دین کنند، پیدا است که اجتماع چون از افراد تشکیل شده، اداره آن نیز باید به عهده خود آنها بوده باشد، و هیچ فردی در این باره بر دیگری مزیت و تقدم نداشته همه یکسان می‏باشند.خلاصه شئون اجتماعی مخصوص به دسته‏ای خاص نمی‏باشد، و در این موضوع پیغمبر نیز با دیگران مساوی بوده هیچ امتیازی ندارد .علامه طباطبائی در بخش دیگری و در ادامه پاسخ به این سؤال که عهده‏دار اداره اجتماع کیست و سیره او چیست؟ می‏گوید: « در هر صورت باید دانست که بدون اشکال در این زمان که پیامبر (ص) وفات نموده و امام (ع) نیز از دیده پنهان است، امر حکومت‏به دست‏خود مسلمین است، و این وظیفه آنان است که با در نظر گرفتن روش رسول خدا که روش امامت‏بوده است‏حاکمی را انتخاب کنند، و این روش غیر از روش پادشاهی و امپراتوری است، در این موقعیت نباید هیچ حکمی از احکام الهی تغییر کند و این وظیفه همه است که در راه حفظ‏احکام خدا کوشا باشند، و اما درباره حوادث روزمره و پیشآمدهای جزئی همان طور که گفتیم، لازم است که حاکم با مشورت مسلمین درباره آنها تصمیم بگیرد» بنابر این از مجموع آیات متضمن تکالیف اجتماعی مردم چنین نتیجه می‏شود که تشکیل حکومت اسلامی ‏به عنوان مقدمه واجب بر عموم مسلمانان لازم است.

دوم . مدل و نوع حکومت از منظر علامه طباطبائی :
از دیدگاه این اندیشمند بزرگ اسلامی ، راجع به طرح های مربوط به حکومت اسلامی، در شریعت اسلام دستوری نیامده و حقا هم نباید وارد شود. زیرا شریعت تنها متضمن مواد ثابت دین است. طرز حکومت‏با تغییر و تبدیل جامعه‏ها به‏حسب پیشرفت تمدن قابل تغییر است. طرز حکومت های اسلامی را در هر عصر، باید با در نظر گرفتن سه ماده ثابت‏شرع اسلام تعیین کرد:
1) مسلمانان تا آخرین حد ممکن باید در اتحاد و اتفاق بکوشند;
2) مرز جامعه اسلامی اعتقاد است; نه مرزهای طبیعی;
3) اصل، رعایت و اجرای سیرت و سنت رسول‏الله(ص) است. (طباطبایی، محمدحسین، مقاله ولایت زعامت )
و جمهوری اسلامی نیز بهترین مدلی بود که معیارهای فوق را در برداشت .

سوم . ولایت فقیه از منظر علامه طباطبائی :
در این‏که چه کسی باید حکومت کند و چرا باید از وی اطاعت‏شود؟ مرحوم علامه به قانون طبیعی تمسک جسته معتقد است انسان فطرتاً به دنبال آگاه‏ترین، بهترین و عادلترین فرد است که در اسلام در زمان غیبت، فقیه است. وی در اثبات چنین امری از شیوه فقهی مبنی بر تفویض امر ولایت از بالا استفاده نکرده بلکه استدلالی عقلی و فلسفی دارد.( اندیشه سیاسی علامه طباطبایی، مصطفی زهرانی، علوم سیاسی، ش‏1، ص‏89 )
وی می‏گوید: به حکم فطرت، وجود مقام ولایت در هر جامعه‏ای بر اساس حفظ مصالح عالیه ضروری است. اسلام نیز پا بپای فطرت پیش می‏رود. نتیجه این دو مقدمه این است، فردی که در تقوای دینی و حسن تدبیر و اطلاع بر اوضاع از همه مقدم است، برای این مقام متعین است و در این که اولیای حکومت‏باید زبده‏ترین و برجسته‏ترین افراد جامعه باشند، کسی تردیدی به‏ خود راه نمی‏دهد.

بر این اساس از منظر علامه تشکیل حکومت اسلامی واجب بوده و در صورتی که مردم برای انجام تکالیف واجب اجتماعی خویش بخواهند دولت تشکیل دهند حق دارند که فقیه واجد شرایطی را به عنوان حاکم تعیین نمایند.بی‏شک چنین فقیهی علاوه بر مشروعیت مردمی دارای مشروعیت الهی نیز خواهد بود.زیرا منطقی و معقول نیست که مردم به تکالیف اجتماعی از سوی شارع مکلف باشند، اما هیچگونه حق دخالت و اظهار نظر جهت ایجاد مقدمات و فراهم آوردن زمینه‏های انجام آن تکالیف را نداشته باشند.مگر امکان دارد که برای شارع، امری مطلوب باشد و آن را از مردم بخواهد اما مقدمه آن را نخواهد؟ (رجوع شود به: علامه طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، ج 4، ص 207-211 .)

جهت آگاهی بیشتر ر.ک : اندیشه سیاسی علامه طباطبائی، قم، نشر: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 9/100120335)

برسی افکار و آراء اندیشمندان و مبارزین ونظریه پردازان بزرگ انقلاب اسلامی نشان میدهد که همگی علاوه بر هم نظری اساسی با یکدیگر بر سر مدل حکومتی و ظرفیتهای این مدل حکومتی دارای کار عمیق فکری از سالهای پیش از انقلاب بر روی نوع حکومتداری در جمهوری اسلامی بوده اند.

این نقطه قوتی مهم و اساسی برای نظام جمهوری اسلامی میباشد.

انتهای پیام/

منبع: دانا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۲۷۷۱۲۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نقشه اصلی براندازان خدشه وارد کردن به عنصر انسجام است

به گزارش خبرگزاری مهر، اولین نشست تبیینی غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی در سی و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران با محوریت «وحدت ملی»، با حضور محمدحسین صفار هرندی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت برگزار شد.

صفار هرندی در این نشست گفت: مقوله وحدت ملی و یکپارچگی و انسجام، برای کشور و جمع بزرگی که واحد سیاسی مشخصی را شکل می‌دهند، طبیعی و ابتدایی‌ترین نیاز است. اصلی‌ترین نقشه کسانی که با نیت براندازی به سراغ کشورها می‌آیند، خدشه وارد کردن به عنصر انسجام است. پس از فتنه ۱۳۸۸، وزرای دفاع عضو ناتو در یکی از نشست‌های سیاسی و استراتژیک، به مخدوش شدن ارتباط مردم با حکومت و یکدیگر تاکید کردند. در چنین طرحی ارتباط حاکمان با یکدیگر نیز باید متزلزل شود و برای تحصیل این مقصود و ایجاد تنگنا در زندگی مردم، تحریم و افزایش تحریم‌ها را اصلی اساسی دانستند. با ایجاد چنین اختلالی، اگر ادبیات انتقادی به مرحله اعتراضی و پس پرخاش‌جویی برسد، رابطه حکومت و مردم مخدوش و به عبارتی سرمایه اجتماعی متزلزل می‌شود.

وی با تاکید بر لزوم وحدت بین مسوولان گام بعدی را در وحدت‌شکنی و بر هم زدن سامانه‌های انسجام‌بخش، اختلاف‌افکنی در سطح مقامات و مسوولان دانست و گفت: با آنکه اکنون به صورت نگران‌کننده دچار این موضوع نیستیم، ولی گاهی در مدیریت‌های اجرایی یا تقنینی شاهد ایجاد فضای تعارض بین دو قوه می‌شویم که نه تنها سبب پیشبرد امور نمی‌شود، بلکه حالتی خصومت‌آمیز نیز به خود می‌گیرد. این برای انسجام یک حکومت اخلالی اساسی است و خواست عمومی جامعه به هیچ وجه تنازعی از این جنس نیست. مردم می‌دانند که حاصل این تعارض، عقب ماندن از خدمت دستگاه‌ها به مردم است. اما جریانی که از بیرون این آسیب را تدارک دیده، صورتی ظاهری برای آن می‌سازد که مردم را به دو دسته تقسیم می‌کند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: توقع می‌رود هوشمندی و هوشیاری، هم در سطح مقامات و هم در میان مرد، به ویژه نخبگان که نیروهای پیشران اجتماعی و سیاسی هستند، در مواقع خطر بازدارنده از ورود به عرصه‌ای باشد که هیچ بهره داخلی ندارد.

وی با اشاره به دوران جنگ و بحران‌های گذشته ایران، گفت: قدرت‌های مسلط جهانی و کشورهای غربی که ما را به عنوان عنصری مزاحم برای اهدافشان تلقی می‌کنند، با به نتیجه نرسیدن نقشه‌های معمول برای مواجهه با ما، دست به عملیات‌های خرابکارانه‌ای چون فاجعه ۷تیر۱۳۶۰ در بخش‌های حساس کشور می‌زنند که در کشورهای معمولی دیگر منجر به جابه‌جایی حکومت می‌شود.

صفارهرندی گفت: اما در ایران ما، باوجود قرارگرفتن استان‌های مرزی در آستانه سقوط، باز هم ملت و کشور در زمان بحران خود را مدیریت کرده و تجربیات دشمنان ناکام مانده است. به ویژه در تجربه جنگ تحمیلی و قرارگیری در وضعیت جنگی، کشور ما که شرایطی مشابه آنچه بر مردم غزه می‌رود داشت بسیار عالی عمل کرد.

عضو شورای نظارت بر صداوسیما گفت: دشمن به تناسب موسمی که در آن قرار داریم، ترفندهایی به کار می‌برد. آخرین برنامه بی‌سابقه‌ای که به امید نقطه نهایی سقوط ما به کار گرفتند نیز، تحریم‌های گسترده‌ای بود که با اتحاد مردم، آن را خنثی کردیم و سختی‌هایی را که در گذشته به آسانی موجب تسلط دشمن می‌شد دور زدیم. ما حتی از دوستان دشمنانمان هم برای بر هم زدن این سامانه تحریمی استفاده کردیم و برای دیگران نیز الگو شدیم. حالا در تمام منطقه کسانی که با ما آرمان‌های مشترک دارند، مانند ما عمل می‌کنند و ایمان دارند می‌توان در مقابل آنان ایستاد.

وی با اشاره به اینکه وحدت ملی برای ما یک توافق داخلی است و وقتی دچار خدشه می‌شود، زمینه یک جنگ بزرگ داخلی، نفوذ بیگانه و تصرف سرزمینی توسط دشمن را فراهم می‌سازد، خاطرنشان کرد: دشمن در مقابل این ملت یکپارچه، بر تنوع فرهنگی، قومیتی و مذهبی به‌عنوان ظرفیت‌هایی برای بر هم زدن انسجام حساب کرده و این موضوعات را مبنایی برای به‌وجود آوردن بحران و اختلال کرده است.

صفارهرندی گفت: آنچه در جریان تظاهرات مردم در برلین بسیار تکان‌دهنده و یادآورنده خطر بود، بالارفتن شانزده پرچم به نام ایران بود. دشمن، ایران مقتدر و بزرگ را تکه‌تکه و کوچک می‌خواهد؛ چنان‌که عراق‌ سوریه و لبنان را نیز این‌چنین می‌خواستند. عملیات‌های اخیر در ایران، همه در همین جهت بود و دیدیم که عناصر وحدت ملی مورد تعرض قرار گرفت و به مرکزیت نظام اهانت شد.

وی با تاکید بر اینکه وحدت ملی ارزشمندترین سرمایه یک ملت است و باید از آن پاسداری شود، گفت: با وجود اینکه بهانه برای اختلافات زیاد است، ولی از کنار اختلاف در یک امت، می‌توان به زایش نیز رسید. اختلاف نباید سرمایه‌های ملی را بسوزاند و از حد گفتمانی خارج شود و به تنازع میدانی برسد.

صفارهرندی در پایان گفت: بخشی از خدشه به وحدت نیز محصول غفلت‌های خودمان است. گاهی ما اختلافی جزیی را به اختلافی بزرگ می‌کنیم؛ ولی امید است محیط کتاب و رجوع به دانایی ما را در همچین عرصه‌هایی راهنمایی کند.

کد خبر 6100772 زینب رازدشت تازکند

دیگر خبرها

  • نقشه اصلی براندازان خدشه وارد کردن به عنصر انسجام است
  • لزوم شناسایی شخصیت‌های بزرگ ایران و اسلام برای مبارزه با اسطوره‌های جعلی
  • شناسایی شخصیت‌های بزرگ ایران و اسلام برای مبارزه با اسطوره‌های جعلی
  • موفقیت معلمان در تربیت جوانانی در تراز انقلاب اسلامی است
  • انتخابات در جمهوری اسلامی به‌معنی مبارزه با دیکتاتوری است
  • تعهد و تقوای سیاسی از شاخصه های نماینده در تراز انقلاب است
  • توییت نیچروان بارزانی پس از دیدار با رهبر انقلاب
  • طرح دانشگاه حکمت بنیان در ۱۰ دانشگاه اجرایی شد
  • دنیای اسلام در تصمیم‌گیری مشترک، خلاء بزرگ دارد | حج امسال به صورت ویژه حج برائت است | جمهوری اسلامی منتظر دیگران نمی‌ماند
  • انتشار دست‌نوشته‌ رهبر انقلاب در دفتر کتابخانه وزیری، برای نخستین‌بار + عکس